"... در روزگار جهل، شعور خود جرم است، و در جمع مستضعفان و زبونان ، بلندی روح و دلیری دل، و در سرزمین غدیرها، به تعبیر بودا، خود جزیره بودن گناهی نابخشودنی است. ای دوست، نه هر چه درست و صواب بود ، روا بود که بگویند و نباید بر بحری افکنیم خود را که ساحلش پدید نبود و چیزها نویسیم بیخود که چون واخود آییم بر آن پشیمان باشیم و رنجور. ( دکتر شریعتی )
به قول شاندل "کسی میتواند در پای عشق بمیرد، که پیش از آن زندگی در پیش چشمهایش مرده باشد..."